به نام خدا
عکس مطلب بالا میشه به فکر اونهایی بودن که قبض آب و برق و گاز رو که پرداخت نشده و گاهی با بدهی گذشته ی بالا نزدیک قطع شدنه ویا قسط بندی شده و طرف باز توی پرداختش مونده و... راهی خیابونها و دفاتر مراجع و کوچه و بازار میشه که شاید بتونه کمکی بگیره تا بتونه جلوی مصیبتهای بعدی رو بگیره ؛آخه یا شوهرش رو از دست داده و یا شوهرش مشکل کلیه و فلج داره و یا...
دیروز که سرم شلوغ بود و دم عید بود و بنده خداها از قبل گرفته تر به نظر میرسیدند ،خوب دیگه چه کنیم
راستش بخواید زیاد حال نوشتن ندارم ولی به لینک زیر سری بزنید مطالب جالبی گیرتون میاد
یاعلی
http://hamsafaresepideh.parsiblog.com/
بسمه تعالی
بنده خدا می گفت که همسرم تازه اعتیادش رو ترک کرده ودو تا بچه کوچیک دارم یکی حدود دو سال داره و اون یکی حدود شش ماه داره
؛صاحبخونمون یه اتاق رایگان در اختیار ما قرار داده و...
این بنده خدا وقتی حرف میزنه چنان ضعف جسمی رو توی تن صداش حس میکنم که دلم میخواد خیلی بیشتر ازاینها براش کاری کنم ولی چه کنم افراد دیگه ای هم هستند که باید از وسایل ببرند
با اینکه اکثرلباسها و وسایل مستعمل و کارکرده هستند اما سر بردن اونها افراد سعی میکنند که رقابت کنند تا بتونن چیزهایی که نیاز دارند و بهتره رو زودتر پیدا کنند و بهش برسند
تا یادم نرفته این مطلب رو بنویسم که راستی راستی ما باورمون شده که در حال امتحان دادن هستیم و هر فقیری برای ما امتحانه و مثل کسی که داره توی جلسه ی امتحان زمانش رو داره از دست میده مشغول کارهای بیهوده و بیمعنی شدیم ،و داریم هر روز و هر هفته اخباری رو میشنویم که از رفتن و ترک جلسه ی امتحان دیگران حکایت میکنن ؛همین چند روز پیش رسول ملا قلی پور رفت چند روز قبل دیگری و قبل از اون دیگری ،خوب با این حساب نوبت ما هم خواهد آمد و کی میدونه شاید این آخرین نوشته ی من در وبلاگ باشه یا نه خدای نکرده آخرین مطلبی باشه که شما میخونید ؛اگه میدونستیم که این زمان کی به پایان میرسه دست و پامون رو گم میکردیم و اخلاقمون خوب میشد و آدم دیگه ای میشدیم و....
وجدانا خیلی از بیخیالیهامون به دلیل باور ضعیفمون نیست ؛بینی و بین الله بگو ، نه یه مقدار صادقانه بگو
حالا دیدی اگه به خودت اجازه ی فکر کردن به این موضوع رو بدی دلیل بی تفاوتی و سردی در معنویات رو میفهمی مثل من بیچاره ،که امید وارم خداوند همه ی ما رو هدایت کنه و بهمون رحم کنه که او ارحم الراحمینه
بسمه تعالی
سلام علیکم
تو رو خدا بیایید و هزینه ی اسرافکاریهای بعضی کارهای بیهوده رو صرف فقرای جامعه کنیم و اینطوری کمی انسانی تر رفتار کنیم آخه مثلا ما با جامعه جهانی به خاطر انتسابمون به اهل بیت و به آخرین پیامبر خدا باید فرق داشته باشیم وباید یه سرو گردن بالاترباشیم ،والله زشته که ما دم از محمد و علی و فرزندانشون (علیهم السلام ) بزنیم و بعد در جامعه ی ما گرسنه و بدبختی باشه که غرق در مشکلات باشه ؛بعد هم بیاییم و کلّی هزینه کنیم برای کارهای بیهوده و اسراف آمیزی مثل شب چهار شنبه سوری که شبی شرم آور برای این جامعه است که مقدار فراوانی پول خرج میشه و بسیاری می ترسن وبسیاری مجروح میشن و بسیاری لعن ونفرین میشن و در کنارش خیلی از بس که مشکل دارند و با بدبختیها دست و پنجه نرم میکنند توی دلشون بگن ؛شماها ادّعا میکنید که با ما هموطن و هم مسلک هستید ولی چقدر بد وصلتی است که تو در اوج کیف و شادی و من در ته چاه بدبختی غرق در غم و غصه باشم و چه راحت دروغ میگید که با من هستید و در کنار من و چه زشت است که من در کنار تو باهم به اسم مسلمان و شیعه نامیده شویم .
یا امیر المؤمنین تو کجا و ما کجا ؛تو در افلاک و ما زیر خروارها خاک ؛تو کجا و ما کجا ؛تو در عرش برین با ...و ما در خاک با سرو صدای نا آشنای عجیب قرین
برادر او را ببین که چگونه روی آمدن به خانه ی تو را ندارد ؛ او را ببین که نمیتواند در انظار عمومی ظاهر شود ،او را ببین که چشم فرزندانش را به شادیهایی که شما دارید بسته و سانسور کرده چون جوابی برای او ندارد در مقابل سؤالات بسیاری که او خواهد پرسید چیزی ندارد که بگوید ،او را ببین که بارها آرزو کرده که ای کاش متولْد نمیشد و یا اگر متولد میشد لااقل این آگاهیها از شادی دیگران با این غم و غصه درهم نمی آمیخت و این ارتباطات و رسانه ها نبود که خبر از خوشی و اسراف دیگران بدهد و بیخبر از همه جا و همه کس به لقمه نانی میساخت و با رؤیاهای کودکانه ی فرزندانش به آنچه داشتند می ساختند و خوش بودند و ...
او از یک چیز نیز باید نگران باشد و آن عقده هایی است که در دل فرزندانش جا مگیرد و نفرتهایی است که نسبت به جامعه مانند قارچ در افکار او سر در می آورد ؛چه دردناک و چه زجرآور است این احساسات کج و کوله و دور از روح پاک انسانی ؛ولی اینها نتیجه ی اعمال خودمان است و اگر این کودک فردا و فرداهای دور دست به جنایتی بزند و ثروتمندی و یا سیاستمداری را ویا هموطنی دیگر را به هر شکلی مورد اهانت و آزار و ... قرار دهد در پرونده ی مشاوره ی پزشکی او و در پرونده جنایی وی جمله ای که دال بر عقده های کودکی و سرخوردگیهای کودکانه باشد خواهید دید و ای کسی که این مطلب را میخوانی از کجا میدانی شاید آن کسی که متّهم جنایت را در موردش مرتکب شده فرزند و یا نوه ی تو باشد ؛نگو من که اهل اسراف و چهارشنبه سوری و این حرفها نبودم ؛ چون آتش که گرفت تر و خشک را باهم میسوزاند (به خدا پناه میبریم از بدی اعمالمان و از عواقب سوء رفتارمان )
بنابراین بر همه لازم است که در مقابل کج رویها و فرهنگ های غلط و ضد انسانی عکس العمل نشان دهند و دیگران را از عواقب کارشان با خبر کنند
ببخشید سرتان را درد آوردم ولی چاره نیست باید که گفت گفتنیهارا که : ما علینا الا البلاغ
یا علی
بسمه تعالی
آیا اینکه مهریّه ی دخترمون رو 14 سکّه قرار بدیم کار درستیه یا نه باید بگم که بعضی آدما که تعدادشون هم کمه اون قدر از نظر ایمانی و انسانی در سطح بالایی هستند که اگه دخترت رو با کمترین مبلغ هم به خونش بفرستی خیلی چیزها رو به دخترت بخشیدی و به خیلی چیزهای با ارزش رسوندی که باعث کمال دخترته ولی همونطور که گفتم این افراد کمند پس کار عقلایی اینه که جانب احتیاط رو هم در نظر بگیری و کاری کنی که نه سیخ بسوزه و نه کباب ،یعنی کاری کنی که طرف مقابل هم تا حدّی احساس کنه که به زنش مدیونه و تا وضع مالیش خوب شده باشه با دین به او زندگی کرده و این خود عامل وفاداری بیشتر مرد نسبت به خانواده ی خودشه و امّا از طرفی نباید مهرّیه رو اونقدر بالا بگیری که باعث ترس داماد از ازدواج بشه و اگر کار به طلاق و اینها کشید با کمک خانواده ی خودش هم نتونه دین همسر سابقش رو ادا کنه و راهی زندان بشه ؛ پس نتیجه اینکه با وجدان درست و حسابی و احتیاط لازم تعیین مهریّه کن و اگه میخوای بهتر بفهمی که چه تصمیمی باید بگیری کاری رو با دیگری کن که دوست داشتی با خودت هم همونطور رفتار میشد
می دونید چرا این مطلب رو توی وبلاگ گذاشتم :
چون بعضیها که میان و کار بزرگان رو تقلید میکنند و بعد با مشکل مواجه میشن یا میبینن که بعضیها که اونها مقدّس میدونستن کار اونها رو نمیکنن شروع میکنن گله از خدای خودشون و ایراد از دین میگیرن ، به اینها میخوام بگم که عزیزان کار هر کسی نیست که بخواد برای اصلاح جامعه قدم برداره و به نوعی بسوزه ؛اینجور کارها یه نوع از سوختنه و سوختن کار هر کس نیست ؛پس شما که تحمل سختیهای الگو شدن رو نداری با احتیاط لازم زندگی کن و به دین خدا ایراد نگیر باشه ؟
یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
فرصتی نیست بیا کاری کنیم نزد مولا آبروداری کنیم
دست وپایی که زمان کوتاه است پرسش منعم ما ، در راه است
روزها میگذره
هم برای اونی که غرق در کیف و حاله ،دائم داره بریز و بپاش میکنه ؛هم برای کسی که شب و روزش رو گم کرده و برای یه لقمه نون جون میکنه.
هم برای اونی که دنیا رو بر وفق مراد میبینه و کیفش کوکه و کبکش خروس میخونه ؛هم برای اونی که فکر میکنه دنیا باهاش سر جنگ داره و خدا هر چی بدبختیه ریخته سرش .
هم برای مجنونی که به لیلاش رسیده و هیچ غمی احساس نمیکنه ؛هم دلشکسته ای که به وصالش نرسیده و معشوقش رو از دست رفته میبینه
هم و هم ....
امّا مهم اینه که بدونی همه ی اینها امتحانه و زمانش هم محدوده ولی نتیجه ی امتحان چیزی نیست که بشه به این راحتیها ازش خلاص شد
برای اینکه برای امتحانت بتونی کاری کنی از خدای خودت توفیق بطلب و منتظر دفتر ودستک نباش ،با هر چی که داری شروع کن و توکّلت به خدا باشه که "ان الله یحبّ المتوکّلین " و از اینکه اشتباه بری هم نترس که اگه برای خدا باشه "الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا "
ای کاش خدای خودمون رو بشناسیم اونوقته که همین دنیا رو هم بهشت میبینیم و میمونه که فقط عصیان و طغیان نکینم .
یاعلی
بسمه تعالی
بزرگان دین ما که افتخار بشریّت هم هستند ،تحمّل دیدن اشک یتیم ،مظلوم دربند ،گرسنه ی درمانده ،اسیر زجر کشیده و هر کس و هر جانداری رو که در فشار و زحمت بود نداشتند و با زر اندوزی و جمع مال و منال غیر مشروع مخالفت میکردند و همه اهل جود و بخشش بودند و به اشکال مختلف دیگران رو کمک می کردند واینکه بعضی از اون بررگواران به باب الحوائج مشهور هستند به دلیل همین کارهای سخاوتمندانه بوده که در زمان حیات خویش انجام داده اند و هر مسلمانی کم و بیش از بعضی از اونها با خبره و برای بعضی از این حرکتها آیاتی نازل شده که اهمّیّت موضوع و درجه ی اخلاص اعمال حضرات رو میرسونه یعنی کار راحتی نیست اینکه به نانی که خود نیاز داری و روزه گرفته ای و باید با آن افطار کنی به دیگری بدهی و او را دست خالی رد نکنی و خود گرسنه بمانی و این عمل سه روز در هنگام افطار تکرار شود و این آنقدر در نزد خدای بزرگ ؛عظیم و بزرگ باشد که برایش آیاتی نازل شود .
بالاخره از این توصیه ها در دین ما به گونه های مختلف مطرح است که در بسیاری موارد از کنار آنها به راحتی می گذریم،به طور مثال همین عملی که عرض کردم شما تصوّر کنید ،آنهم از حسنین علیهما السلام که کودک بوده اند و با پدر و مادرشان علیهما السلام همنوا شده اند و گرسنه مانده اند ؛چه اتفاقی باید در دین ما افتاده باشد که بفهمیم این ایثار و بخشش در نزد خداوند بسیار با ارزش است .
حال باید هر کسی به نوبه خود دست یه درمونده رو بگیره و کمکش کنه و از اینکه کمکش ناچیز وکمه نترسه ؛چراکه نیّت مهمّه و کسی که باید از نیّت باخبر باشه بر همه ی حالات بنده ی خودش آگاهی داره و چیزی نیست که از دید و نظر او پنهان باشه
راستی:
اگه اینطور میشد هم خودشون اذیِّت نمیشدند و هم دیگران ؛درست میگم ؟
بسمه تعالی
بنده ی خدا می گفت که شما دارید به شأن روحانیّت لطمه میزنید که لباسهای مستعمل و وسایل کهنه رو می ریزید اینجا که افراد نیازمند و درمانده ببرند و درست نیست و ...
حالا شاید برام درک اینکه چرا اهل بیت عصمت و طهارت شبانه به در خانه ها برای کمک میرفتند راحت باشه و دلیلش رو بهتر بفهمم ولی آخه اهل بیت جایگاه خاصّی داشتند که نمیشه سر در آورد و امّا اینکه چرا در اونجا به این شکل عمل میکنم دلایلی دارم که شاید شما رو هم قانع کنه :
امّا دلایل دیگه ای هم داره که فکر میکنم همین چند دلیل کافی باشه برای اینکه انگیزه ی ادامه ی کار رو داشته باشم و از طرفی اون بنده ی خدا که هم لباس خودمون هم بود تهدید هایی هم کرد ازجمله اینکه : به اطّلاعات زنگ میزنم و بهت ده دقیقه فرصت میدم که جمع کنی و فلان و بهمان
که باید به این افراد گفت : دوست من به هر شکلی که باشه باید در جامعه فقر ریشه کن بشه و از آبروی خودمون باید مایه بذاریم و اینرو بدونیم که فقر یکی از عوامل کفرآوره و وقتی اینگونه ست پس منی که باید جلوی کفر رو در جامعه بگیرم و وظیفه ی یک روحانی و طلبه همینه ؛دارم به وظیفه عمل میکنم و این یک وظیفه ی انسانی و بسیار پاکیه که عامل ایجاد بسیاری از مراکز خیریّه و حمایتیه ویک ارزشه که کسی نتونه درد و رنج دیگران رو ببینه و راحت از کنارش بگذره و دست به کار بشه تا کاری بکنه
البتّه همه یه جور برخورد نمیکنن همونجا بعضی از مردم شریف به دفاع از کار این خادم خودشون پرداختند و جواب اون بنده ی خدا رو دادند و یک هم لباس دیگری که از شهر کرج اومده بود گفت که من هم باید یک کاری اینگونه رو در کرج انجام بدم و خوشش اومده بود
خلاصه خدا خودش به راه راست هدایتمون کنه وبرای حسن ختام مناسبه که یادی از معلّمین حقیقی بشر کنیم :
جانها به قربانت یا فاطمه (س) که در یکی از بهترین شبهای زندگی خودت که ازدواج با مولود کعبه بود نتونستی درخواست کمک فقیری رو ندیده بگیری و در همون هیاهوی عروسی دستور دادی که زنها دورت رو گرفتند و از تن لباس در آوردی و دیگر لباس به تن کرده ولباس خویش به نیازمند بخشیدی وحال آنکه اگر چنین نمی کردی کسی شما رو مؤاخذه نمیکرد و می گفت که شب عروسی وی بوده و مشغول بوده و غیره ؛امّا روح خدایی شما دور از این سرگرمیهای دنیوی وپیش پا افتاده است و چه پیام بس بزرگی این کار شما دارد که ای کاش ما آنرا بفهمیم
در انتها از همه حلالیّت میطلبم
یا علی
بسمه تعالی
زمانی میشه ازانسانیت دم زد که همه لا اقل از شکمی سیر برخوردار باشند و در مقابل سرما و گرما پوششی مناسب داشته باشند،هیچ کودکی به خاطرفقر مجبور به کار نباشه ، هیچ مادری به خاطر فقر مجبور نباشه فرزندش رو تنها بزاره و دنبال کار بره ،هیچ فقیر و نیازمندی اساساً در جامعه یافت نشه ،و این به این معنی نیست که بخواهیم همه در یک سطح باشند و اموال برابری داشته باشند ،بلکه منظور اینه که همه از حد اقل امکانات زندگی و رفاهی برخوردار باشند و اینطور نباشه که وضع جامعه به جایی برسه که عدّه ای در فقر و فلاکت بسر ببرند و عدّه ای دیگر ندانند که با در آمد سرشار باد آورده و غیر منطقی در جامعه چگونه زندگی کنند مثلا
در جامعه شاهد هستیم که بعضی وضعشان طوری شده که ماشین خریده و به فرزند جوان خود داده اند و او فقط جهت تفریح دائم درخیابان و بیابان مشغول سواری با ماشین خویش است
یا می بینیم که دست کودکش تلفن همراه داده و او به طور دلخواه و فقط جهت سرگرمی و خوش و بش با دوستان ماهیانه هزینه ی زیادی بابت تلفن ایجاد میکند
لباسهایی با قیمتهای عجیب و غریب در جامعه رواج پیدا کرده که فقط رفاه بعضیها را میرساند و بس که با صد هزار تومان یا بیشتر سراغ خرید این لباسها میروند و حال آنکه در شهری مثل قم این یک ماه اجاره ی مسکن محسوب میشود و بعضیی خانواده ها هستند (که میشناسم ) با حدود پنجاه هزارتومان اجاره نمی توانند زندگی کنند و دراجاره ی منزل خویش مانده اند پس چطور میتوان گفت که جامعه روال درستی را طی میکند و حال اینکه ما شاهد اینگونه اختلاف طبقاتی در جامعه هستیم
و این وضعیت است که باعث میشود سرقت و قتل و هزاران جنایت دیگر در جامعه نطفه سازی کند و در آینده ای نه چندان دور باعث نا امنی جامعه شود
بسمه تعالی
یه زمانی مساجد بعد از انقلاب خیلی رونق پیدا کرده بودند و مرجع مراجعه ی مردم شده بودند و مساجد هم خیلی شلوغ بود
بنده این پیشنهاد رو دارم که امام جماعت هر مسجدی بیاد و واسطه بشه بین افراد مرفّه و دارا و وسایل و لوازم دست دوّمی که اونها نیاز ندارند و معمولا خاک میخوره و یا مفت به سمساریها و یا افرادی دیگر فروخته میشه تحویل بگیرند وبه افراد کم درآمد و نیازمند برسانند که واسطه ها از این میان کم بشن و افرادی که قدرت خرید ندارند و در سطح پایینی از درآمد قرار دارند صاحب بعضی مایحتاج خودشون بشن .
بنده از زمانیکه برای این قضیّه واسطه شدم استقبال خوبی رو از هر دو طرف مشاهده کردم یعنی هم کسانی که دستشون به دهنشون میرسیده خوب کمک کردند و هم کسانی که نیازمند بودند برای دریافت این اقلام مراجعه کردند و اظهار رضایت کردند .
کیف و کفش و لباس و لوازم منزل و غیره رو میتونم بگم که برای ابتدای کار از مردم اگه جمع کنند متوجّه میشن که چقدر از این وسایل توی خونه ی مردم و جود داره که دلشون میخواد به کسی بدن که استفاره کنه و اونها رو دعا کنه چرا که خیلیها دوست ندارن اونها رو بفروشن چون به قیمت مناسب نمیخرند و دوست هم ندارن که همینطوری بندازن بیرون چون میدونن که اسرافه و یا به دست کسانی میرسه که معلوم نیست مستحق باشن
بنابراین مساجد مثل همیشه یه مرکز مراجعه ی بهتر برای رفع مشکلات مردم میشه از دو جانب .
امید وارم که علمایی بزرگوار که امامت مساجد رو به عهده دارند از این حقیر این مطلب رو بشنوند و جسارت حقیر رو به بزرگی خودشون ببخشند
به امید روزی که جامعه واقعا علوی بشه