با درود فراوان . خيلي اتفاقي سري زدم به وبلاگ قبلي خودم كه آخرين پستش رو در بهمن 82 نوشته بودم و همينطوري كامنتاشو يه نگاه كردم و ديدم يكي مونده به آخرين كامنت شما از موضعي دوستانه در مورد مطالب من نظر داديد و منو دعوت كرديد به صحبت و ... . واسم خيلي جالب اومد و نتونستم سكوت كنم . دوست عزيز من همه نوشته هاي شما رو نخوندم اما با اندك توجهي به اسلوب و در و ديوار وبلاگتون به نظر مي ياد كه شخصي مذهبي و البته اهل تحقيق هستيد . قبل از هر چيز بگم اون عقايد من در حدود سه سال و خورده اي پيش بود كه شما خونديد و خود شما مي دونيد انسان عقايدش با گذر زمان عو ض مي شه . البته من هنوز همون نظريات رو دارم و شايد در مورد خيلي مسائل اعتقادي ديگر تجديد نظر كردم . اما مي پذيرم كه در اون زمان خيلي تند مي نوشتم و ملاحظه ديگران رو نمي كردم كه شايد بعضي چيزها واسشون جنبه تقدس داره . البته من هنوزم بر اينم كه در دنيا همه چيز قابل شوخي كردن هست و مي توان با زبان طنز هر چيزي رو نقد كرد و نبايد بي دليل لباس تقدس بر هر چيز پوشاند چه كه در گذر زمان تبديل به بت ناخواسته مي شود و همين آغاز تندروي هست . قبول دارم كه من هم گاهي جاها از آن سوي بام افتاده ام ولي صورت كلي عقايدم هماني هست كه بود . خيلي خوب هست كه انسان در زندگي اعتقادات خاصي داشته باشد و بر ايد عقيده ام كه همين عقايد تكيهگاه رشد و نمو اوست اما اصرار بيش از حد بر مواردي كه جاي شك دارد موجب سقوط است و خشت بناي انسان بر اين است كه هر دم راه تكمل را برود و اين يعني هر لحظه فكر كردن به مباني اصلي و تجديد نظر در مورد مواردي كه بر غلط بودنشان پي مي بريم و اصلاح مسير ...
در هر صورت از آشنايي با نظراتتون خوشحال شدم و در فرصتي بهتر وبلاگ شما رو عميق تر مي خونم .
به فاصله كمي بعد از كامنت شما دوست ديگري اظهار لطف كردن و منو سوسول خطاب كردند . البته اين چيزها رو زياد شنيدم و به نظر مي ياد در اين مملكت به چالش گرفتن اعتقادات سوسول بازي است . دير يا زود ما سوسولها رو از زندگي فيلتر مي كنند تا دوستان معتقد در دنيايي پر از مردانگي!!! به خوشي زندگي كنند .
لطفا اگه قصد داريد چيزي به من بگيد واسم ايميل بزنيد من خيلي كم وبلاگ هاي قبليم رو مي بينم.