به نام خدای مهربون
پیر زن قد خمیده ( که واقعا گویا دنبال جوونی خودش میگشت) بهم گفت : حاج آقا این گونی رو میدی که ببرم میخوام بندازم زیرم چون زیر انداز ندارم
گفتم : خوب یکی از این دو تکّه موکت رو ببر(با اشاره به موکتهایی که زیر لباسهای مستعمل انداخته بودم)
اوهم با دعا در حقّم اونی که فکر میکرد بهتره و تمیزتره با خودش برد
یاد آوری این گونه موارد برای ما لازمه که بدونیم توی جامعه کسانی هستند که وسیله ی امتحان ما هستند و باید که کاری کنیم و انفاق و گذشت رو در زندگی برای رضای خداوند داشته باشیم
یادم میاد یه خانمی اومده بود و می گفت : که این کار درستی نیست که این لباسها رو میارید اینجا و من خودم ناراحت میشم وقتی میبینم که زنها میان از این لباسها جدا میکنند و میبرند و دم از شخصیّت و همچین چیزا میزد.
حالا میگم که ای کاش بهش گفته بودم که فاصله ی تو با وضع اونها خیلی زیاد نیست کافیه که خدا هم بخواد که تو عبرت بگیری و دیگه باعث جلوگیری از کمک رسانی به اونها نشی ؛برای خدا که کاری نداره ،خودت فکر کن بنده خدا کافیه که همسرت یه بیماری سخت بگیره (خدای نکرده)و مجبور بشی در عرض چند روز تمام مال و منال خودت رو خرجش کنی اونوقت برای خرید یه لباس چند هزارتومنی لنگ میشی و میای اینجا با چادری که سعی میکنی ازش به عنوان نقاب صورتت استفاده کنی ،بدون سرو صدا و با کلّی دعا و ثنا گویی از این لباسهای صلواتی بر میداری و میری .
عزیزی که این مطلب رو میخونی از خدا بخواه که اینطوری مورد امتحان خدا قرار نگیری و اگه قرار گرفتی (خدای نکرده ) بتونی ازش سربلند بیرون بیای که کار راحتی هم نیست ؛پس بهتره حالا هم که امکان کمک رسوندن رو داری و اینطوری داری امتحان میشی سربلند بیرون بیای .
با شما هستم که فرش زیر پا ؛موکت ؛مبل آنچنانه ؛فرش تزیینی و تابلوهای نفیس و گرانقیمت آویزون دیوارهای خونتونه و غذاهای چند گانه سر سفره میارید ؛به فکر اونهایی که همنوع شما هستند باشید تا غضب خداوند سراغمون نیاد .
یاعلی