بسم الله الرّحمن الرّحیم
یکی از خانواده هایی که با ما در ارتباط است و با سه یتیم زندگی سر میکنند ،دختر بزرگش در معرض خطر ازدواج با یک پیر مردی است که خود زن دارد و عروس برای پسرش به خانه آورده و با این حال چون از وضع بد مالی این خانواده باخبر شده به خودش
جرأت داده که از دختر بزرگ این خانواده ی فقیر و سیّد و از دیار افغانستان خواستگاری کند ،اینکه گفتم در خطر دلیل دارد ؛ چرا که
در زمان کنونی و با این دیدی که جامعه نسبت به این گونه ازدواجها دارد در واقع دختر با این کار خود را کاملاً از جامعه خواهد برید و منزوی خواهد کرد ، و از طرفی اینگونه ازدواج زمانی که از روی فشار فقر و بدبختی باشد
بسیار دردناک است و شاید معنی دیگری از فداکردن خویش برای خانواده و به نوعی خودکشی محسوب شود ، میخواهم بگویم کجایند آن بانوانی که دم از عدالت و دلسوزی میزنند و با این گونه ازدواجها سر جنگ دارند آیا به فکر تبدیل ماشین خود به مدل بالاتر هستند ، آیا در فکر اضافه کردن طلاهای خویش میباشند ، آیا در فکر خرید یخچال یک و نیم میلیونی هستند که پیش دوستان خویش کم نیاورند ، پس کجایند ؛ آیا با شعار تنها میشود
جلوی این خودکشیهای اجتماعی را گرفت ؛ آیا اگر شما قدری از خرج و مخارج و تجمّلات خویش بکاهید که شخص بدبختی بتواند لااقل اجاره ی منزلش را بپردازد و زندگی فلاکت بارش را قدری سر وسامان بخشد بهتر به شخصیّت زن کمک نکرده اید ، بعضی از بانوان آنقدر غرق در زیاده روی و تجمّلات شده اند که دیگر خدا را بنده نیستند امّا اگر سخن از شخصیّت زن و وضع اجتماعی زن در جامعه به میان آید داد و فریادی راه می اندازند که بیا و ببین ؛ بانوان محترم بیایید و قدری به فکر کسانی از بین بانوان باشید که فقر آنها را به کلفتی کشانده و حال آنکه باید در منزل بنشیند و به فکر تربیت و غذای کودکانش و ایتامش باشد ؛ به طور مثال همین خانواده ای که عرض کردم علاوه بر اینکه مادر خانواده در منازل کار میکند ، برای گذران زندگی مجبورند که در خانه تولید فنر کنند آنهم با حقوقی که اگر بگویم سزاوار است که دستگاهم هنگ کرده و منفجر شود ، خلاصه ی مطلب اینکه یک نوع استثمار است و بس ؛ خوب برای من که بسیار دردناک است که ببینم دختری به دلیل فقر و نداری و فرار از زندگی مشقّت بارش حاضر شود با پیر مردی که خود پدر بزرگی است و نوه و عروس دارد ازدواج کند ، شما بانوی کادیلاک و پژو و ... سوار را نمیدانم .
ببخشید اگر قدری تند شدم ولی چه کنم که دلم میسوزد و یکپارچه افسوس است که چرا بشری که میتواند در زیر سایه ی خدای بزرگ و مهربان با گذشت و ایثار و یکرنگی و زیبایی زندگی کند خود و دیگران را به حسرت و بدبختی و عاقبت به شرّی می اندازد .
التماس دعا و تا مطلبی دیگر بدرود