بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین
با سلام بر همه ی شما عزیزان
وقتی چند نفر از بندگان خدایی که حقّشون در جامعه به دلائل مختلف پایمال شده و محروم شده اند و با فقر و نداری سر میکنند به درب منزل ما می آیند تا از کمکهایی که دیگر خیّرین به ما سپرده اند (تا به مستحقّش برسانیم )می بینم ؛ آنروز را با آرامش بیشتری سر سفره ی غذا می نشینم و طعامی که صرف میشود با لذّت بیشتری همراه است ، امّا وقتی یاد برجهای سرمایه داران (همان سرمایه دارانی که جا پای سرمایه داران خارجی می نهند که در گودال بزرگی فرو افتاده اند ) می افتم ، حالم بد میشود و به ظاهر انسانی و درون خالی از انسانیّت آنها با شک و ترید در عاقبت به خیری نگاه میکنم .مطلب زیر را بخوانید تا به شما هم همین حال دست دهد.
بانویی که با بدبختی سر میکند تا همسر مریض و فرزندان بیچاره اش را به جایی برساند و آنها را لااقل به سواد ابتدایی مزیّن کند چگونه باید در این جامعه به مسلمان بودن و شیعه بودن من و امثال من دل خوش کند ، چگونه میتواند به فرزندش یاد دهد که سر به زیر باشد و چشم به مال مردم ندوزد ، چگونه میتواند فرزند مفید تحویل جامعه دهد ، فرزندی که گرسنگی و بدبختی مادر و پدرش را دیده ، درد کشیدن بیمار مریض خانواده اش را در کنار خوشگذرانی یک عدّه پولدار در پارکهای شبانه و جاهای دیگر شاهد بوده ، فیلمهای پر از تجمّلات را شنیده و دیده ، ولخرجیهای آنچنانه ی بعضی مراسم و امثال آنرا شاهد بوده ...
آیا این کودک میتواند عقده های خویش را مداوا کند ، یا در درونش یک جانی خونخوار متولّد شده که روز به روز بزرگتر میشود و آماده ی انتقام از جامعه میگردد ، خصوصاً که دین و ایمان هم اگر در میان نباشد ، و یا کمرنگ باشد که باید گفت بدا به حال بچّه پولدارهای امروز که باید طعمه ی بی سیاستی و بی فکری بزرگترهای خویش شوند ؛ بله درست خواندید ،طعمه شدن ،متموّلین بشنوید : اگر امروز به نیازمندان جامعه کمک کنید نه تنها فرزندانتان را انسانیّت آموخته اید بلکه پیشگیری کرده اید از عواقب بدی که در جامعه در کمین فرزندان شما و دیگر کسانی است که در کنار شما زندگی خواهند کرد .باور نمیکنید ، مثال بزنم شاید قبول کنید .
وقتی در جامعه عقده ها زیاد شد کار به جایی میرسد که فرزند یک سرمایه دار و متموّل را به گروگان میبرند و به قولی آدم دزدی میکنند تا بتوانند از مال و اموالش چیزی را مال خود کنند و سپس فرزندش را بازپس دهند ، و یا از کار در کارخانه و شرکتش می زنند تا به قول خودشان به حقّشان برسند .و بسیاری از این موارد که در صورت کمی ایمان رو به فزونی خواهد رفت و الگوهای غربی هم به این مسئله بیشتر دامن میزنند .
بنابراین راه درست زندگی همان پیاده کردن عدالت اجتماعی در سایه ی ایمان به خدای یگانه است و بس
امید وارم که خداوند راه درست زندگی کردن را به همه ی ما یاد دهد .
التماس دعا