بسمه تعالی
بنده ی خدا می گفت که شما دارید به شأن روحانیّت لطمه میزنید که لباسهای مستعمل و وسایل کهنه رو می ریزید اینجا که افراد نیازمند و درمانده ببرند و درست نیست و ...
حالا شاید برام درک اینکه چرا اهل بیت عصمت و طهارت شبانه به در خانه ها برای کمک میرفتند راحت باشه و دلیلش رو بهتر بفهمم ولی آخه اهل بیت جایگاه خاصّی داشتند که نمیشه سر در آورد و امّا اینکه چرا در اونجا به این شکل عمل میکنم دلایلی دارم که شاید شما رو هم قانع کنه :
امّا دلایل دیگه ای هم داره که فکر میکنم همین چند دلیل کافی باشه برای اینکه انگیزه ی ادامه ی کار رو داشته باشم و از طرفی اون بنده ی خدا که هم لباس خودمون هم بود تهدید هایی هم کرد ازجمله اینکه : به اطّلاعات زنگ میزنم و بهت ده دقیقه فرصت میدم که جمع کنی و فلان و بهمان
که باید به این افراد گفت : دوست من به هر شکلی که باشه باید در جامعه فقر ریشه کن بشه و از آبروی خودمون باید مایه بذاریم و اینرو بدونیم که فقر یکی از عوامل کفرآوره و وقتی اینگونه ست پس منی که باید جلوی کفر رو در جامعه بگیرم و وظیفه ی یک روحانی و طلبه همینه ؛دارم به وظیفه عمل میکنم و این یک وظیفه ی انسانی و بسیار پاکیه که عامل ایجاد بسیاری از مراکز خیریّه و حمایتیه ویک ارزشه که کسی نتونه درد و رنج دیگران رو ببینه و راحت از کنارش بگذره و دست به کار بشه تا کاری بکنه
البتّه همه یه جور برخورد نمیکنن همونجا بعضی از مردم شریف به دفاع از کار این خادم خودشون پرداختند و جواب اون بنده ی خدا رو دادند و یک هم لباس دیگری که از شهر کرج اومده بود گفت که من هم باید یک کاری اینگونه رو در کرج انجام بدم و خوشش اومده بود
خلاصه خدا خودش به راه راست هدایتمون کنه وبرای حسن ختام مناسبه که یادی از معلّمین حقیقی بشر کنیم :
جانها به قربانت یا فاطمه (س) که در یکی از بهترین شبهای زندگی خودت که ازدواج با مولود کعبه بود نتونستی درخواست کمک فقیری رو ندیده بگیری و در همون هیاهوی عروسی دستور دادی که زنها دورت رو گرفتند و از تن لباس در آوردی و دیگر لباس به تن کرده ولباس خویش به نیازمند بخشیدی وحال آنکه اگر چنین نمی کردی کسی شما رو مؤاخذه نمیکرد و می گفت که شب عروسی وی بوده و مشغول بوده و غیره ؛امّا روح خدایی شما دور از این سرگرمیهای دنیوی وپیش پا افتاده است و چه پیام بس بزرگی این کار شما دارد که ای کاش ما آنرا بفهمیم
در انتها از همه حلالیّت میطلبم
یا علی