بسمه تعالی
خدایا ؛خداوندا غم و غصّه وجودم رو پر میکنه وقتی میبینم که اونطوری که باید و شاید عقل توی جامعه حاکم نیست و از اینکه هی هندونه زیر بغل این مردم میذارن که خیلی خوبید و مثل شما پیدا نمیشه ناراحت میشم ،چرا که باید انتقاد سالم باشه و عیب و ایرادها بدون چشم پوشی مطرح بشه و مورد بحث بررسی قرار بگیره .
من زیاد نمیخوام مقدمه چینی کنم و به بعضی از اون موارد اشاره میکنم که
فکر میکنم توی این زمینه ها شیطان بر ما مردم حاکمه و از اینکه تونسته به این بنده خداها که در بعضی زمینه ها دنیا رو به حیرت واداشتند تسلّط داشته باشه با دمش گردو میشکنه .
1 رسم و رسومات روی پایه ی عقل پیش نمیره و نمیایم فکر کنیم که چرا بعضی کارها بنا گذاشته شده و اگر عواملی که باعث شدند که رسمی بنا گذاشته بشه و دیگه اون عوامل وجود ندارند پس اون رسم رو هم برداریم و یا کمرنگش کنیم ؛مثلا همین خونه تکونی که دم عید انجام میشه و اینکه بعضی ها سعی میکنند تمام لباسهاشون رو نو کنند و کلّی خرج میکنند و کارها که نمیکنند ،حالا باید دید که چرا رسم بوده که خونه تکونی میکردند ؟
برای جواب بنده فکر میکنم که در زمان های گذشته که مردم در فصل سرما توی خونه ها اسیر میشدند و از ترس سرما حمّام رفتنشون و نظافتشون خیلی کم میشده و انواع حشرات و حیوانات موذی هم توی خونه لونه میکردند و بسیاری از کارها تعطیل میشده در این فصل سرد و یخبندان امر خونه تکونی دم عید که هواها رو به گرمی میرفته خیلی ضروری و لازم بوده و برای خلاصی از چرک و آلودگی جسم و منزل نظافت میکردند ؛امّا الان که فرقی نمیکنه و الحمدلله وجود گاز و امکانات دیگه کاری کرده که همه ی فصلها تقریبا به هم شبیه شدند و امکان نظافت هست ، خوب با این وجود چه لزومی داره که این امر که در فصلهای دیگر سال هم میتونه انجام بشه (و اصلا نظافت هر وقت که لازم باشه باید انجام بشه ) مختصّ این روزهای آخر سال باشه و گاهی با اینکه با امتحان بچه ها و بعضی امور دیگر تلاقی داره دست از اون برنداریم و گویی که وحی منزله و باید خونه تکونی داشته باشیم و الّا نمیشه و ...
و البتّه از این موارد که حالت عادت پیدا کرده کم نیستند .
2 یه مسئله ی که دیگه خیلی معضل بزرگی هم شده و داره این جامعه رو از تو میپوسونه امر ازدواج جوونهاست ،بابا یه مقدار به فکر باشیم و عقل رو حاکم کنیم توی زندگی خودمون چرا اینقدر حرف دیگران تأثیر میکنه در ما و اصلا چرا باید مهم باشه که دیگران چی میگن ،وقتی که شخص میدونه که کار درست رو کرده و خدا هم از کارش راضیه دیگه نباید گوش به سخن دیگران بده و اگه نمیتونه بی تفاوت باشه به حرف دیگران ارتباطش رو با کسانی که با حرفهای بیهوده ی خودشون او رو اذیّت میکنند و باعث میشن که از وظایفش و زندگی درستش دست برداره و یا باعث کسالت و آزار روحیش میشن کم کنه و با کسانی که همفکر او هستند بیشتر ارتباط داشته باشه و با این کار راحت باشه .
اساسا چرا مهریّه ها ی سنگین طوری که مرد اسیر زن بشه ؟
چرا جهیّزیّه سنگین طوری که پدر دختر کمرش زیر بار خرید خم بشه و به قرض و قوله بیفته ؟
چرا باید زندگی با لوازم نو شروع بشه و آیا نمیشه با یخچال و فرش مستعمل زندگی شروع بشه ؟
چرا پدر عروس نتونه مقداری از مهریّه رو نقد دریافت کنه و خودش که سالها خرج دختر رو داده و بزرگش کرده کمتر به درد سر بیفته و بتونه با اون پول جیهز تهیّه کنه ؟(البتّه اگه خودش نداره )
چرا به خواسته ی جوونها که معمولا به دنبال پول و ثروت طرف مقابل فکر نمیکنن توجّه نمیشه و بزرگترها خواسته ی خودشون رو به اونها تحمیل میکنند و دلیل بر این مدّعی هم رفاقتهای خیابونی دختر و پسرهاست که نمیشه منکرش شد و این میرسونه که جوون چیزی رو که میخواد یه عشق سالمه با یه زندگی سالم که خودشون هم میدونن که در هر ثروتمندی این پیدا نمیشه و عشق با ثروت زیاد ملازمه نداره ؛پس چرا والدین میخوان که غیر خواسته ی اونها عمل کنند و در خواسته ی اونها داشتن خونه و گاها ماشین و غیره رو دخیل میکنن و یا به دنبال دختری از خونواده ی پولدار مگردند و یا به دنبال خونواده ای هستند که خودشون خوششون بیاد و به دل جوون خودشون کاری ندارند .
واز این موارد هم کم نیست که در جامعه وجود داره و مانند بتی میمونه که باید شکسته بشه و این کاری بزرگ و فرهنگیه که حوزه و دانشگاه باید توی این زمینه ها کار کنند و بر حاکم شدن بیشتر عقل توی جامعه کمک کنند .
و جالب اینه که بعضی ( به اصطلاح خودشون ) روشن فکرها وقتی به مسائل دینی که میرسند داد سخن میدن که باید کنار گذاشته بشه و سنّت قدیمیه و به درد این روزگار نمیخوره ولی به این سنّتهای خانمان برانداز که میرسن میبینی که خودشون بیشترین تعلّقات رو به این کارها دارند و حال اینکه قوانین دین بر اساس فطرت اشخاص طرح ریزی شده و چیزی نیست که با گذر زمان تغییر کنه واونجا که لازم به تغییر بوده پیش بینی لازم شده که تغییر داده بشه و سنّتهایی که بنا به دلایلی در گذشته بوجود اومده و امروزه انگیزه هایی که باعث بوجود اومدن اون رسم و رسومات شده شاید دیگه نباشند و باید که از بین برند ویا اینکه تغییر کنند
سرتون رو درد نمیارم و عرض میکنم که باید همه و همه توی این فکر باشیم که جامعه رو به طرفی هدایت کنیم که شایسته ی مردمی باشه که در بعضی زمینه ها الگو هستند و باشد که در همه ی زمینه ها الگو شوند
یاعلی