به نام خدای مهربون
باورمون هست که داریم امتحان میدیم و هر آن وهرلحظه ممکنه که ورقه ی امتحانی رو ازمون بگیرن وبگن قلمها بالا (معمولا در مدارس وقتی که امتحان تمام میشه برای اینکه کسی از بچّه ها در حین جمع کردن ورقه از فرصت استفاده نکنه میگن که قلمها رو بالا بگیرید )که دیگه اونوقت فرصت انجام کار از دست میره وآنچه از دست رفته قابل جبران به طور کامل نیست .
شما عید گرفتید و خوشحالید ولی توی شهر شما چی میگذره ؛توی همین قم که من هستم چند آدرس دارم که دلم میخواد سر بزنم و کمک کنم ولی کسالت اجازه نمیده ،ای کاش یکی باشه لااقل به اونها سر بزنه و برای من گزارش بیاره که کاری بکنم ؛دست تنها هستم و نیاز به همکاری دارم و اگه گزارش رو به دست بیارم ؛توی وبلاگ مینویسم و از بقیّه هم کمک میگیرم ولی چه کنم که تنها هستم و به چند نفر بعضی پیشنهادها رو کردم و حتّی گفتم که دستمزد میدم ولی جواب مثبت نشنیدم .
یکی از خانومها که جوون هم هست و دوتا بچّه داره؛ یکی تقریبا 10 ساله که پسره و یکی هم گویا دختر و کوچکتر؛ میگفت که شوهرم مشکل کلیه داره و نمیتونه کار کنه (ویا چیزی نزدیک به این عبارت) و باز میگفت که دختر کوچکم هم قلبش سوراخه و مشکل داره و نمیتونم کاری بکنم براش و ...
فکر نکنی که اینها گدا هستند, نه من چون طلبه هستم و افتخار تلبّس به لباس پیامبر رو دارم ،او وامثال او پیشم میان و با اعتماد مشکلشون رو میگن ،یه مورد یادمه که مقداری کمک طلب کرد یه کارگر ساختمونی که کنارم ایستاده بود دست توی جیبش کرد یه اسکناس در آورد که بهش بده چهره در هم کرد و قبول نمیکرد و من ازش گرفتم و بهش دادم و گفتم که فرق نمیکنه اون در واقع به من داده وواسطه شدم که رد نکنه و او هم قبول کرد وبا کراهت گرفت ؛و باز اگه باورتون نمیشه خوب برید تحقیق کنید و بعد کمک کنید ،نمیشه که به بهانه ی اینکه بعضیها دروغ میگن راه درست برای اهلش بسته بشه و به نیازمند واقعی کمک نکنیم ،چون چوب خدا بالای سرمونه و ممکنه که به ما بخوره ،اونوقته که چه بسا ما نیاز به کمک دیگران داشته باشیم (خدایا به تو پناه میبرم ).
ببینید کرایه ها توی قم مثل بعضی شهرها هنوز اونقدر بالا نرفته 45 الی 80 هزارتومن توی محلّه های مستضعف نشین پیدا میشه ولی همین مقدار پول برای بعضیها خرج خوشگذرونی یه روزه ،این بنده خداها نمیخوان برای اون دنیا هم کاری کنند یا باور ندارن که پس از مرگ حساب و کتابی هست،ای کاش لذّت کمک به یتیم و نیازمند رو میدونستند؛ اونوقت با چند پرس غذای چند هزار تومنی هیچ وقت عوضش نمیکردند.
احتمال هم اگه بدیم که مردن با سؤال همراهه (سؤال از نعمتهایی که داده شده و فرصتهایی که داده شده )گمان میکنم بنابر اصل دفع ضرر محتمل که نزد عقلای عالم پذیرفته شدست باید بی تفاوت نبود و کاری کرد که لااقل محتاطانه عمل کرده باشیم .
خداوند توفیق عمل به همه ی ما عنایت کنه
التماس دعا دارم
یاعلی