بسم الله الرحمن الرحیم
امروز یه آقا سیّد رو دیدم که با سواد بود و نمیگم که چه شغلی داشت ولی اینو میگم که کاری که میکرد در شأنش نبود و امثال او باید وقت برای کسب علم و دانش بیشتر بذارن .
وقتی چشمم به دندونهای توی دهنش افتاد حالی به حالی شدم ؛ بعضی از دندونای جلویی رو کشیده بود و یکی دوتایی هم که معلوم بود ؛ کج و کوله بودن ؛ با سن و سال کمتر از فکر میکنم 27 سال .
معلوم بود که از روی فقر هستش که نتونسته دندوناش رو درست کنه و به وضع اونها رسیدگی کنه ؛ ما که بیمه هستیم از عهده ی خرج دندونپزشکی نمیتونیم برایم چه برسه به کسی که اون سطح از زندگی رو داره .
چهره ی این سیّد اولاد پیامبر اونم با لباسهای کهنه و دندونهای اونطوری و مشغول یه کاری که در شأنش نیست ؛ با این همه زائر حضرت معصومه سلام الله علیها ؛ باهم جور در نمیان ؛ خود اون بزرگواران در حیات خودشون هرچه داشتند خرج فقراء و مساکین میکردند و از اینکه گرسنه ای توی جامعه باشه خواب به چشمشون نمیرفت .
خوب ما که ادّعای ارادت به ساحت مقدّس اون نورهای پاک رو داریم نباید به فکر دیگران باشیم ، چرا پیدا میشن کسانی که به فکر هستند ؛ مثل آقا سید ساجدی که کمکهای خوبی کرده و توی پست قبلی هم نظر داده و صد هزار تومن قصد داره دوباره به دو نفر نیازمند پست قبلی بده .
البتّه بنده هم گزارش خرج رو براشون با شماره و آدرس طرفی که کمک شده براشون مانند دفعه ی قبل میفرستم که با خیال آسوده کمک کنند و بدونن که به اهلش انشاء الله میرسه .
شما هم اگه میتونید کمک کنید و از اینجانب گزارش دریافت کنید ؛ تا با وجدان راحت سر به بالین بذاریم .
نمیشه راحت خوابید اگه باشند کسانی که از فکر اجاره ی منزل و شرمندگی نزد اهل و عیال خوابشون نبره .
البتّه این حرفا برای کسی که کشیده باشه این وضع رو خیلی قابل درک تره و کسی که نکشیده باشه درکش سخته .
خدا قسمت هیچ کافری نکنه چه برسه به مسلمون که خجالت زده ی زن و فرزندش بشه ؛ و وای به حال زنی که به خاطر فقر بی تقصیر شوهرش به او به چشم حقارت نگاه کنه و بهش بی توجّهی کنه .
بگذریم از چیزی که نمیشه گذشت ؛ پس ادامه میدیم و نمگذریم :
چهره ی اون سیّد فقیر یه طوری چیزی داشت که جلب توجّه کنه ، و خیلی ها هم که ادّعای ارادت به سادات رو میکنن هم خیلی چیزها دارن که جلب توجّه میکنه ؛ مثل برق ماشینهای مدل بالاشون ؛ رنگ طلای دست همسراشون ؛ برق کفشاشون و خیلی های دیگه که باز با هم جور در نمیان .
فاصله ی یک درمانده و یک رهرو تنها اینه که خدا بخواد امتحان رو از این یکی هم اونطوری بگیره و بهانه برای مثل درمانده شدن تنها یه سلّول سرطانیه که همه ی دار و ندارت رو خرج کنی و آیا نتیجه بگیری یا نگیری .
خدایا عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کن
یاعلی