بسم الله الرّحمن الرّحیم
فقر خیلی عواقب بدی رو به دنبال داره ؛میدونید چرا ؟
خوب عوامل زیادی میتونه داشته باشه ؛ مثلاً به سوء تغذیه میشه اشاره کرد که به نوبه ی خودش عامل بسیاری از بیماریها و مشکلاته .
کسی هم که بیمار شد تازه بدبختیهاش شروع میشه ؛ چرا که نیاز به پرستاری و رسیدگی و تغذیه ی درست و آسایش روانی داره که بهبود پیدا کنه که این بنده خدا از فقر و نداری به این روز افتاده حالا تازه نیازش دوبرابر شده و این به قول فلاسفه دور میشه و دور و تسلسل هم که باطله ؛اگر غلط نکنم اینجا باید گفت که شناسنامه ی این بنده خدا رو به بطلان داره میره .
خیلی سخته که فردی توی مشکلات عدیده ای غرق باشه و اونوقت خودش و کسانی که مسئولیّت حفظ و نگهداری اونها به گردنشه ؛ شاهد ولخرجی و خوشگذرونی یه عدّه ی دیگه باشند .
گاهی این نگاه های حسرت آمیز چنان زندگی مرفّه بعضیها رو در هم میکوبه که شخص آرزو میکنه ای کاش هیچ از مال و منال دنیا نداشت ولی گرفتار اون عذاب و درد و مشکل نمیشد ، مثلاً همین چشم زخم که در دین هم پذیرفته شده و آیه ی شریفه ی :
« و ان یکاد الّذین کفروا .....» که معروف به (و ان یکاده ) دلیل بر درست بودن ادّعای مذکوره .
پس چرا باید کار به جایی برسه که یکی از فرط نداری و فقر آرزوی نابودی و فلاکت شخص ثروتمندی رو که میشناسه و میدونه که میتونه کمکش کنه در دل بپرورانه (البتّه فرد متدیّن و با ایمان کمتر یه همچین چیزی در دل داره ) ؛ ویا از شنیدن به مشکل افتادنش ناراحت و غمگین نشه اگه نگیم که چرا خوشحال شده .
بهتره که به دیگران از نعمتهایی که خدای بزرگ بهمون داده انفاق کنیم و خودمون رو صاحب علی الاطلاق ثروتهامون ندونیم و درک کنیم که اینها امانت خداست در نزد ما و داریم امتحان پس میدیم .و این انفاقها اونقدر مهم بوده که پس از چند آیه از ابتدای قرآن کریم خداوند به این انفاق اشاره کرده ؛ یعنی آیه ی سوّم سوره ی بقره که می فرماید:
«الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصّلاة و ممّا رزقناهم ینفقون » متّقینی که کتاب خداوند بزرگ و کریم راهنمای اونهاست این سه خصلت اساسی رو دارا هستند که عبارتند از :
1 ایمان به عالم غیب
2 برپا داری نماز
3 انفاق و بخشش از آنچه که خداوند به آنها روزی داده است
و کسانی که الگوی ما در عمل به کتاب خدای متعال هستند و قرآن ناطق میباشند کارها کرده اند که هر کدام به نوبه ی خود شاهکار بشری است .و هنر اینست نه برج تاریخی فلان کشور یا آسمون خراشهای آنچنانه و قدم به کره ی ماه گذاشتن و ...از انسان انسانیّت انتظار میره ؛ اگه قرار باشه قدم به کره ی ماه بذارن با ثروتی که از بیچاره های آفریقایی به یغما بردند و از چپاول کشورهای جهان سوّم به دست آوردند هیچ ارزشی نداره ،اگه انسان بودند و بعد کاری می کردند هنر کرده بودند.(جدّاً ما افتخاراتی داریم که فقط باید درکشون کنیم تا بفهمیم که چقدر انتم الاعلون درسته و ما چیزی کم نداریم ، الاّ قدری ماشین آلات که اونهم با قدری کار و تلاش با توکّل به خدا به دست میاد ،اگر هم عقب موندیم در تکنولوژی چون به وظایفمون درست عمل نکردیم و بعضیهامون هم که خودشون رو در مقابل زرق و برق غرب و شرق باختند دیگه بدتر .)
وقتی انفاق و اطعام اهل بیت و خانواده ی سراسر معنویّت امیر المؤمنین و فاطمه ی زهرا سلام الله علیهم اجمعین یادم می افته که چطور بعد از سه روز روزه گرفتن در هنگام افطار خوراک و غذای خودشون رو به یتیم و اسیر و مسکین دادند و فرزندانشون که سروران جوانان بهشت هستند هم به اونها نگاه کرده و با اینکه حقّ انتخاب داشتند به این کار اقدام کردند و پدر و مادرشون هم که استاد عالمند جلوی این ایثار رو نگرفتند اشک از چشم های نا قابلم جاری میشه و دلم خیلی میگیره و انگار اونقدر کم میارم و اونقدر احساس حقارت میکنم و ... راستش رو بخواید نمیتونم بگم که چه حالی بهم دست میده ، ولی (دارم گریه میکنم ) یه حالیه که توش آرزوی همدمی و (هق هق گریه نگذاشت که ادامه بدم )
دلم گرفته شاید یه حسّ درونیه که چون دل مولامون صاحب العصر و الزّمان گرفته ما هم بخاطر ارتباطی که شیعه ( شیعه بودن سخته که به امثال من خطاب بشه ؛همون دوستدار اهل بیت ) با ذات پاک اون حضرت دارن دل ما هم گرفته ؛چون حرم کسانی رو از همون خانواده ای که یگانه ی عالم بودند مورد اهانت قرار داده و به خاک و خون کشیده اند .
اهانت به ساحت مقدّس این خاندان پاک چیزی نیست که تازگی داشته باشه ؛ و با هر با تکرار اون حرکات شرم آوری که سرچشمه ی این اهانت ها بود یعنی آتش زدن منزلی که محل تردّد ملائکه بود به اذهان خطور میکنه ؛ و شاید برای ما این سرّ عظیم را میرساند که زهرای اطهر چرا آنقدر نگران این انحراف بود ؛ به نظر شما کسی که طاقت دیدن نیاز یک دردمند رو نداره و در مقابل یتیم و اسیر و فقیر نه تنها از خودش میگذره بلکه در مقابل گذشت کودکان معصومش هم سکوت میکنه ؛ آیا میتوانسته که لطمه ی انحراف آنچنانه و خبر از آیندگان و ظلم ها و کشتارها و حق کشیهای منتج ناشی از انحراف رو بشنود و دیگر نای نفس کشیدن داشته باشد و از غصّه و غم رهایی یابد .
با عقل و احساس نمیتوان تصوّر کرد که بانویی با آن رحم و شفقت و درایت و عقل بتواند در برابر این همه قتل و غارت تاب آورد و بتواند به حیات خویش ادامه دهد . زمانیکه از شهادت فرزند دلبندش در آینده شنید آیا توانست اشک نریزد و بر حسینش گریه نکند ؛خوب در شنیدن خبر از آینده ای که مالامال از حوادث بیشمار و جنایتهای بیحساب بود آیا سکوت میکند و شب و روزش سیاه نمیشود و با آه و زاری در هم نمی آمیزد (عقل سلیم که اینرا نمی گوید ؛ والله اعلم ).
خصوصاً شخصی که جسمش هم به واسطه ی سقط جنین و ضرباتی که خورده مجروح است و ناتوان گشته .پس زهرای اطهر به شهادت رسیده است و این از مسلّمات تاریخ است .
التماس دعا و خدا نگه دار